خلاصه داستان:
رژان در بچگی مادر خود را از دست می دهد. و با پدرش زندگی می کند. او هنوز از شک از دست دادن مادرش بیرون نیامده که عمه اش برای پدرش زنی انتخاب می کند. سمانه زیاد از رژان خوشش نمی آید و او را اذیت می کند. تا این که برادر نامادری از خارج می آید و بر خلاف تصور رژان با او خیلی خوب برخورد می کند…